- دهان گشاده
که دهان او گشاده باشد. با دهان باز. گشوده دهان، کنایه است از متعجب و متحیر:
تیر گردون دهان گشاده بماند
پیش تیغ زبانش چون سوفار.
خاقانی.
سوفاروش ز حیرت وحشی دهان گشاده
شه چون زبان خنجر کرده به تیر لالش.
خاقانی
تیر گردون دهان گشاده بماند
پیش تیغ زبانش چون سوفار.
خاقانی.
سوفاروش ز حیرت وحشی دهان گشاده
شه چون زبان خنجر کرده به تیر لالش.
خاقانی
